Qaleh Khan قلعه خان

۱۳۸۸ دی ۱۱, جمعه

بنام خدا

لازم می دانم اطلاع رسانی کنم. میراث فرهنگی استان خراسان شمالی از سال هزار و سیصد هشتاد و پنج که فصل اول پروژه قلعه خان انجام شد پنج میلیون تومان به اینجانب بدهکار بود و هنوز هم که هنوز است نصف این مبلغ را بدهکار است. از آن زمان تاکنون دو ریئس سازمان عوض شده و بارها قول مساعد داده شده اما هنوز که هنوز است این مهم عملی نشده. برای بنده این مبلغ ارزشی ندارد اما جهت اطلاع فرهنگ دوستان اعلام می دارد اجر زحمات را چنین می پردازند. جالب اینجاست که با وجود قرارداد بارها اعلام نموده ام که شفاف اعلام شود که پرداخت نمی شود اما این گام نیز تا حالا برداشته نشده.

تصور می کنم پایگاه شدن این استقرار بسیار مهم و تهیه منابع مالی انتشار گزارش وتداوم پژوهش ها و حفاظت از آن که بوسیله استاندار محترم در محل استقرار قول داده شده بود جای همین مبلغ برود. انشائ ا... که نرود!

من البته تا جایی که دستم می رسد این استقرار مهم را معرفی می کنم. اخیرا پوستری به زبان انگلیسی تهیه کرده ام د در بعضی مراکز پژوهشی پخش کرده ام که به زودی در این جا نیز قرار می دهم.

عمران گاراژیان

۱۳۸۸ شهریور ۲۹, یکشنبه

بچه های قلعه خان

بنام خدا
موتور سیکلت به سبب ایمن نبودن یکی از افت های بچه های روستاها است. تکنولوژی وارد شده اما فرهنگ آن وارد نشده نظارتی هم وجود ندارد منظورم کنترل گواهینامه و ... است این چیزها که به روستاها نمی رسد؛ در نتیجه جوانان از دست می روند. پس از این وقایع تلخ ساکنان به باورهای اسطوره ای روی می آورند و آن را توجیهی برای واقعه تلخ می دانند. در این بیان منظوم چنین ماجرایی را به تصویر کشیده ام. دو جوان روستا با موتورسیکلت از بین رفته بودند این واقعه به کسی نسبت داده می شد که چهارشنبه ای مرده و پس از خود هفت تن را با خود خواهد برد. قصدم البته انتشار و گسترش شایعات نیست بلکه توجه به باورهای عامه را مد نظر دارم. در این شایعات به اینجانب هم اشاره شده بود که دراثر زدن مار از بین خواهم رفت. به نظرم این برداشت از آنجا شکل گرفته بود که ما گمانه ای در خانه ای متروکه زده بودیم که احتمالا سبب وجود مار ترک شده بود.
تقدیم به بچه های قلعه خان
بچه هایی کوچک
آرزوهای بزرگ!
التهاب سرعت
هیجان، خودنمایی، بازی جان
چه سراسیمه به ره می تازند.
پیشتر هرکه رود
مقصدش نزدیک است.
بیشتر هرکه رود
مقتلش نزدیک است.
رهرو تیز تکت
با رکابی برباد!
بستگان و فریاد.
باز اسطورۀ آن روز سیاه
به زبان ها افتاد.
چهارشنبه است، رفت این روز یکی؛
می برد هفت نمونه باخویش.
شاید از هفت یکی
باشد آن مرد تکیده، تنها.
مارگویند زند و برد مرد تکیده زینجا.
بچه هایی کوچک
آرزوهای بزرگ
بارکابی برباد
باز اسطورۀ آن روز سیاه
به زبان ها افتاد.
چهارشنبه است، هفت، هفتاد نه، صد ...

۱۳۸۸ شهریور ۱۹, پنجشنبه

فهرست مطالب گزارش1388

گزارش این فصل قلعه خان آماده شد. این هم فهرست آن. اعضای محترم اگرنکته ای دارند اضافه کنند.
صالح و طالح متاع خویش نمودند تا چه قبول افتد و چه در نظر آید (سعدی رحمت ا... ع)
فهرست مطالب
مقدمه.......................................................................................................4
تقدیر و تشکر................................................................................................5
قلعه خان در دشت سملقان....................................................................................6
بخش اول: گمانه ها و برش های آزمایشی مبنایی برای آغاز تعیین عرصه.......................................8
روش (در مورد گمانه های آزمایشی).........................................................................9
بخش دوم: گمانه های تعیین عرصه...........................................................................31
روش و روش شناسی تعیین عرصه (گسترۀ اثر در دوره های مختلف)..........................................32
گزارش گمانۀ NE01 .......................................................................نگارش: خیرالنساء جودی33
گزارش گمانۀNE02.1 .................................................................نگارش: سالومه پور حسینی38
گزارش گمانۀ NE02.2 ....................................................................نگارش: خیرالنساء جودی41
گزارش گمانۀ NE03...........................................................................نگارش: مسعود رحمتی46
گزارش گمانۀ NE04..........................................................................نگارش: نرگس شهآبادی52
گزارش گمانۀ NE05 .........................................................................نگارش: نرگس شهآبادی54
گزارش گمانۀ NE06 .........................................................................نگارش: نرگس شهآبادی56
گزارش گمانۀ NE07............................................................... نگارش: سید مرتضی نوربخش 58
گزارش گمانۀ NE08.......................................................................... نگارش: مسعود رحمتی61
گزارش گمانۀ SE09............................................................... نگارش: سیده سالومه پورحسینی64
گزارش گمانۀ SE10..............................................................................نگارش: زهرا زمانی67
گزارش گمانۀ SE11............................................................................ نگارش: فائزه رحمانی71
گزارش گمانۀ SE12................................................................. نگارش: سید مرتضی نوربخش76
گزارش گمانۀ SW13........................................................................نگارش:خیرالنساء جودی79
گزارش گمانۀ SE14 ................................................................نگارش:سیده سالومه پورحسینی82
گزارش گمانۀ SE15......................................................................... نگارش: مسعود رحمتی 84
گزارش گمانۀ SW16 .......................................................................نگارش: نرگس شهآبادی 90
گزارش گمانۀ SE17.......................................................................... نگارش: سارا شاهین فر92
گزارش گمانۀ NW18........................................................................... نگارش: زهرا زمانی95
گزارش گمانۀ SW19...........................................................................نگارش: فائزه رحمانی98
گزارش گمانۀ SW20.1.................................................................. نگارش: نرگس شهآبادی 101
گزارش گمانۀ SW20.1 ...............................................................برداشت: عمران گاراژیان 105
گزارش گمانۀ NW21 ............................................................نگارش:سیده سالومه پورحسینی107
گزارش گمانۀ SW22 .............................................................نگارش:سید مرتضی نوربخش 112
گزارش گمانۀ NW23.......................................................................نگارش:سارا شاهین فر119
گزارش گمانۀ NW 24 ......................................................................نگارش: فائزه رحمانی122
گزارش گمانۀ NW25........................................................................نگارش: زهرا زمانی 128
گزارش گمانۀ SW26...................................................................... نگارش: مسعود رحمتی 130
حدود عرصه ..........................................................................................133 پیشنهاد حرایم و شرایط آن ..............................................................................136
کتابنامه................................................................................................138
بخش سوم:مدارک و مستندات تصویری.................................................................139
عکس ها.............................................................................................140

پلان ها...... برداشت: مسعود رحمتی، ترسیم: سیده سالومه پورحسینی، پردازش: دکتر لیلا پاپلی یزدی 144
طرح سفال ها............ ترسیم: حمیده فخر قائمی، نظارت: محسن دانا، پردازش: دکتر لیلا پاپلی یزدی155
نقشه ها .........................................................................گاراژیان، حاج محمدی245
جدول مشخصات سفال های شاخص و یافته های ریز (لوح فشرده).....................................೨೪೮

در این میان نقش دو نفر در گزارش دقیقا مشخص نیست اولی خود من هستم(عمران گاراژیان) همه گزارش را تبین کرده ام. مسئولیت کل گزارش هم در مقدمه نوشته شده که با بنده است اما در این فهرست نقش پر رنگی ندارم. دوم محسن دانا است او که دیر تر از بیشتر اعضا به هئیت پیوست لااقل در این گزارش نقش اساسی در نوشتن گزارش نداشته گرچه در پژوهش میدانی و کار کارشناسی آن و نظارت بر طراحی سفال ها زحماتی خستگی ناپذیر کشید.

۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

پژوهش های میدانی در این فصل به پایان رسید.
از پایان نامه های دانشجویی در مقطع ارشد و خاصه بومیان استقبال می شود. به زودی لیستی از عناوین پیشنهادی و شرایط کلی را خواهم نوشت. شناسایی گورستان عصر مفرغ و در نتیجه کسب اطلاعاتی کلی در مورد سنت های تدفین در این دوره، شناسایی دوره های ناشناخته در اثر از جمله آثار دورۀ آهن و تعیین عرصۀ اثر از مهم ترین دستآوردهای این فصل بود. دربارۀ تجربیات این فصل نیز بزودی خواهم نوشت. امیدوارم اعضا نیز وارد عرصه شوند مانند زمان فعالیت های میدانی
تا بعد گاراژیان

از تلاش شبانه روزی تمام اعضا و توجه مسئولان استان خاصه استاندار محترم و ریئس سازمان استان جناب آقای کاظمی تشکر می کنم.

۱۳۸۸ مرداد ۳۱, شنبه

گفتگویی دیگر

موضوع : بخش دوم از چرائی باستان شناسی :
بر خلاف گفتگوی جلسه قبل که جمع بندی از صحبت همه اعضا بود این بار سعی شده است سخنان همه افراد شرکت کننده بی کم و کاست نقل شود.
ع. گ با طرح این مقدمه از ا. جودی می خواهد منظور خود را ازچرایی بیان کند.
وقتی ما درباره یک چیز صحبت می کنیم در اصل از دید افقی و درون دانشی بیرون رفته ایم و داریم از بیرون به آن نگاه می کنیم منظور شما دقیقا از چرائی چیست ؟
ا.جودی :این که چرا باستان شناسی می خوانیم یکی از مهم ترین دغدغه هایی است که در ابتدای تحصیل، بیشتر دانشجویان این رشته با آن روبرو می شوند اینکه باستان شناسی چه دردی از جامعه ما را دوا می کند؟ رشته هایی مثل پزشکی و مهندسی در خدمت به انسان و فیزیک اوست وکاربرد آن در جامعه ملموس وعینی است ولی اینطور که بنظر میرسد باستان شناسی رشته ای است از سر بی دردی و شکم سیری! ! او پاسخ نداشتن برای سوال خود را یک معضل می داند و اینکه باستان شناسی قرار است چه مشکلاتی را از جامعه کنونی ما حل کند ؟
رحمتی معتقد است به نوعی هیچ کدام از ما نمی توانیم جوابی به این سوال بدهیم، خود اوهم جواب خاصی برای این سوال ندارد .
ع.گ ازا. جودی می خواهد سوال خود را توضیح دهد که منظور او از چرائی از جنبه فردی است یا به طور کل چرائی باستان شناسی را مد نظر دارد.
ا.جودی: جنبه فردی و شخصی سوال مدنظر نیست .
دانا: بعضی از سوالات و خصوصاً چرا ها در نفس خود اشتباه هستند، بعضی از سوالات را نمی توان پرسید او قبول دارد که بعضی از همین چرا ها باعث پیشرفت و تکنولوژی انسان ها شده است ولی بعضی مواقع این چرا ها آن قدر فلسفی می شوند که کل سوال زیر سوال می رود !
ز.ز: پاسخ آقای دانا تقریباً اعتراض همه را به دنبال دارد .
ع.گ: مگر باستان شناسی یک باور دینی است که خط قرمز برای آن می گذارید ؟
ع.گ:ما در برخورد با دانش ها دو رویکرد داریم ، وقتی ما درون جمعیت هستیم و در افق جمعیت را می بینیم دیدی درون دانشی و درون جمعیتی داریم اما وقتی ما اوج گرفتیم در این صورت دید ما برون دانشی است و از بالا به مسائل نگاه می کنیم و نیز اضافه می کنند که چون و چرایی در باره دانش ها در حوزه معرفت شناسی می گنجد. او نظر جودی را درباره این جمله و رابطه اش با سوال می خواهد و جودی هم می گوید که معتقد به برون دانشی است و باستان شناسی را از افق نمی بیند بلکه سعی می کند آن را از بالا وهمچنین از دید دیگران نیز ببیند .
رحمتی : چون باستان شناسی کاربردی نشده و مردم آن را به صورت ملموس و عینی نمی فهمند برای همین است که چرائی آن بیشتر مطرح می شود .
ع.گ: دانش ها را به سه دسته کلی تقسیم می کند او معتقد است دانش ها در این سه حوزه می گنجد : دانش های بنیادی،توسعه ای و کاربردی. او باستان شناسی را جزو دانش های بنیادی و زیربنایی می داند ، مثل هویت فرد ، مثل تهیه زیر ساخت ها که جامعه نمی فهمد چرا و چگونه است ولی نهاد های تخصصی به خوبی می فهمند مزایا و کاربرد آن چیست و چه می تواند باشد ؟! باستان شناسی هم به همین شکل است نمی توانیم آن را برای مردم کاربردی کنیم یا حداقل در جامعه ما این گونه است که نمی توان آن را کاربردی کرد در حالی که خود ما می دانیم به چه دردی می خورد .
شهابادی: چون باستان شناسی مکمل تاریخ است و در خیلی از مواقع باستان شناسان مشکلات تاریخی را حل کرده اند و اکثرمردم به گذشته خود علاقمندند این می تواند دلیل چرایی باشد.
ز.ز: رحمتی این پاسخ را کلیشه ای می داند که می شود آن را از زبان مردم عادی هم شنید .
خانم شهابادی در ادامه می گوید نیمی از افراد جامعه با افکار ما موافق نیستند و لزومی ندارد همه را موافق خود کنیم و همین طور لزومی ندارد آن را برای مردم کاربردی کنیم !
ا.جودی فعالیت کنونی خود را که همان تعیین حریم تپه قلعه خان است را به عنوان نمونه مطرح می کند و می گوید که ما حال را فدای گذشته می کنیم ، مردمی که هم اکنون در اطراف تپه زندگی می کنند بعد از تعیین حریم تپه قرار است مکان زندگی خود را ترک کنند . در واقع ما می خواهیم جایی را که آنها در آن زندگی می کنند را از آنها بگیریم با این فعالیت که از دید مردم از سرشکم سیری است چه کار کنیم ؟
رحمتی: چون باستان شناسی ما وارداتی است وسرو شکل درستی ندارد پس پاسخ به چرایی آن هم از عهده ما بر نمی آید.
ع.گ: شکل گیری باستان شناسی را مربوط به قبل از سال های 34- 1933 می داند آن هم توسط عده ای از مرفهین بی درد که علاقه زیادی به باستان شناسی داشتند.
دانا: بعد از اننقلاب صنعتی بود که مسائل باستان شناسی و انسان شناسی جایگزین مسائل از دست رفته ای چون اعتقادات مذهبی و مسائل در ارتباط با آن در ذهن انسان مدرن شد در واقع باستان شناسی جایگزین مکان های از دست رفته شد وبدون فرم خاصی هم وارد جامعه ما شد بدون اینکه تمهیداتی برای آن اندیشیده شود که حداقل برای اکثر افرادی که خود در این رشته فعالیت می کنند با گنج و دفینه و عتیقه اشتباه گرفته نشود .در واقع باستان شناسی در جامعه ما پله پله وارد نشد ودر نتیجه نهادینه هم نشده است . و چون زیر ساخت های آن از قبل وارد جامعه ما نشده است در نتیجه چرائی آن هم برای ما حل نمی شود .
این بار ع.گ. پرسش هایی درباره فعالیت های روزانه که من در گمانه انجام می دهم می پرسد اینکه چه می کردم ودنبال چه چیزی بودم ؟
ز.ز: تمام حواسم در طول روز پی کف به دست آمده و سازه های معماری بوده است و اینکه اشیا و سفال ها جمع آوری و ثبت شوند ،ابعاد و عمق ها اندازه گیری شود و چیزی از قلم نیفتد . ع.گ.فعالیت و کار های انجام شده امروز را از منظر باستان شناسی یک فعالیت فرهنگی می داند .او می گوید که من به عنوان یک باستان شناس به دنبال رد پای انسان بوده ام و اینکه ببینم آیا آثاری از آنها وجود دارد یا نه ؟
ا و تفاوت ما با یک روایتگر تاریخ را در این میداند که مثل او یک کار رو تین انجام نمی دهیم ، مابا ساختار های مادی سرو کار داریم که اطلاعاتی مستند از انسان ها می دهد ما دریاف های خود را تماماً از مواد فرهنگی می گیریم ولی یک تاریخ نگار با توجه به سخن عده ای از افرادکه ازحب و بغض های او بی خبر است فعالیت خود را انجام می دهد .
باستان شناسان عمله تاریخ نگارها نیستند بلکه این تاریخ است که که برای اثبات حرف خود نیاز مند به فعالیت های باستان شناسی است .مواد فرهنگی به گونه ای هستند که کسی چیزی درباره آن ننوشته ما بی واسطه به آن دسترسی پیدا کرده ایم ممکن است هر بلایی سر آن آمده باشد ولی کس دیگری آن را روایت نکرده است در یک کلام ما مواد فرهنگی را به زبان در می آوریم .
شاخصه ما باستان شناسان این است که به طولانی ترین مواد فرهنگی دسترسی داریم و انحصار دار آن هستیم . هیچ بنی بشردیگری نمی تواند درباره این مواد فرهنگی سخنی داشته باشد . برید وود می گوید : فقط ما باستان شناسان هستیم که می توانیم در حدود 4 میلیون سال حرف بزنیم ولی دیر پا ترین متون تاریخی متعلق به 3هزار قبل از میلاد است .
باستان شناسان فرا مدرن معتقد هستند که کار ما بازسازی فرایند های فرهنگی بلند مدت است . بازسازی فرایند های فرهنگی بلند مدت هم برای این انجام می شود که بتواند خط مشی ایده الی نسبت به عاملی که انسان است بدهد یعنی نسبت به تکنولوژی و مراحل توسعه ای که گذرانده است،تا بتواند بهترین پیشنهاد را برای آینده او داشته باشد . از نظر ایشان هدف باستان شناسی گرد اوری اطلاعات و مطالعه و بررسی الگوهاو مدل های توسعه جوامع انسانی است .
به چه علت باستان شناس این تاریخ طولانی را کند و کاو می کند ؟ 1- برای اینکه آسیب شناسی کند 2- بتواند بهترین پیشنهاد را برای آینده داشته باشد . عمده ترین کاری که یک باستان شناس می تواند انجام دهد این است که تاریخ را به بیگاری بکشد . او باید بتواند الگو ها و مدل های توسعه ی جوامع انسانی را در مقیاس جهانی یا قلعه خانی موردمطالعه قرار دهد .باستان شناسی ما نمی فهمد باید چه کاری انجام دهد برای اینکه همیشه سواری دهنده بوده است. باستان شناسی می تواند در کشور های در حال توسعه یک بازوی خیلی خوب باشد . آنها می توانند برای توسعه منطقه ای مشاوران بسیار خوبی باشند . ولی فضای باستان شناسی سنتی ما این گونه عمل نمی کند ، محیط آن به گونه ای نیست که بتواند اطلاعات کاربردی به جامعه بدهد .
اگر گذشتگان ما فقط کیف سران هیئت های خارجی را حمل می کردند و ناظر بودند ، ما نباید این کار را بکنیم اگر آنها کاری نکرده اند به این معنی نیست که ما هم نمی توانیم ، اگر گذشتگان ما فقط پادوی آنها بودند و در بافتار سنتی ما جا انداخته اند که ما دنبال گنج هستیم ، ما باید این تفکر را اصلاح کنیم باستان شناس باید بتواند بهترین انطباق ها را با محیط پیرامون پیدا کند ، باید بتواند داده های فرهنگی خود را تحلیل کنیم تا به افراد جامعه بگوید کجاها و با چه شرایطی بهتر می توانند زندگی کنند . یکی از نمونه های بسیار خوب در این زمینه شهرک سازی است . ما باستان شناسان بهترین پیشنهاد دهنده می توانیم باشیم چون ما بر خلاف مهندسین و جغرافیدانان و ... انسان را در نظر می گیریم و محوریت را به او می دهیم . ما باید تمام تلاش خود را بکنیم تا بتوانیم آن چیزی که زیر دست اوست و او آن را نمی شناسد برایش جا بیندازیم او فکر می کند ما دنبال ایده آل های او هستیم ،ما این را انکار نمی کنیم ولی آن ایده ال ها طلاو گنج نیست بلکه رفاه اوست که ما می خواهیم آن را برای او تامین کنیم .
یک نمونه بسیار عالی از کمک باستان شناسی به صورت کاربردی در همین محوطه قلعه خان بدین شرح است : در یافته های فرهنگی یافت شده بقایای گیاهی که منشاُ باتلاقی دارد به دست آمده که با آزمایشات انجام شده به این نتیجه رسیدیم که اگر مردها از این گیاه استفاده کنند موجب ناباروری آنها می شود .
مهمترین مشکلی که به فضای باستان شناسی ما وارد است این است که سازمان دهی اطلاعات و کاربردی کردن آن را ندارد . همه باستان شناسان در حیطه کاری خود جزیی فعالیت می کنند .به عبارتی دید گسترده ای ندارند. باستان شناسی می تواند به توسعه گران مشاوره بدهد و آنها باید مدیریت اطلاعات و خط و مشی گزارش را به عهده باستان شناسان بگذارند . باستان شناسی مشاور میراث فرهنکی است ولی دقیقاً خود میراث فرهنگی نیست .
در آوردن اطلاعات از مواد فرهنگی کار ماست ، فرقی نمی کند که دوره معاصر باشد یا پالئولتیک ، سقوط هواپیمای توپولف باشد یا اسکلت عصر مفرغ . او از آشغال های معاصرشهری گرفته تا بقایای چند هزار ساله را کند و کاو می کند. باستان شناسان تکنسین هایی هستند که می توانند از مواد فرهنگی اطلاعاتی را در باره انسان به دست آورند و هر گونه اطلاعات ناهمگونی را در رابطه با انسان طبقه بندی کنند و آن را در ارتباط با انسان در نظر بگیرند.
تا گفتگویی دیگرزهرا زمانی.

۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

بالاترین لایه از استقرار قلعه خان


نمی دانیم چند سال دارد. خودش هم دقیق نمی داند. روایت هایش در مورد سن و سالش محل ارجاع خودش و اهالی نیست. مثل اینکه بجای سن و سال، توالی دارد! تعجب نکنید توالی دارد. او پدرانش را به مراوه تپه منسوب می کند. آنها هنگامی که هفت /هشت سال داشته به قلعه خان امده اند. تا همین سن و سال شناسنامه نداشته. خودش می گوید پنج تومان به کس داده اند تا به برایش شناسنامه صادر کند. بارها رفته و و این مهم انجام نشده در نهایت دلسوزی رئیسی موجب صدور شناسنامه اش شده. ابتدا او را "تقی میرزائی" خوانده اند. جالب است که خودش معترف است که سه شناسنامه گرفته. مانند باستان شناسان، شناسنامۀ اولش را منسوب به دوره ای می داند که " دورۀ شاهنشاهی" می خواند.
در توالی اش از شناسنامه دومش روایتی نکرد! روایت شناسنامه سومش به این شرح است. نزد دکتر رفته. منظور پزشک است. پزشک براساس ظاهر او و رفتارش روی نسخه نام خانوادگی " شاد رو" را برایش انتخاب و بکار برده است. این نام واقعا متناسب با رفتار اجتماعی اوست: هنگامی که سخن می گوید پس از هر جمله و عموما در انتهای جمله می خندد. آنقدر این رفتار را تکرار کرده که چین و چروک صورتش بصورت خطوط قوس دار در آمده؛ نه مستقیم مانند خط و خطوط صورت انسان های خشن.او واقعا شاد رو است. حق با آن پزشک است او شاد روست نه میرزایی یا میرزائی. نام او به تدریج مانند نام های سرخپوستی شده است. او نامش را نمی نویسد تنها دیگران برایش نام انتخاب کرده می نویسند و می خوانند. او خودش نامی که دیگران برایش نوشته اند را نه برزبان می آورد. چون خواندن نوشتن نمی داند. او روایت می کند: کسی از من پرسید آقای شاد رو چه نسبتی با شما دارد. گفتم پسر عمومی من است. در انتهای جمله می خندد. اینجای روایت واقعا خنده دار است اما در رفتار او تشخیص این خنده ها از خنده های دیگر که جزئی از رفتار و گفتار اوست بسیار مشکل است. تنها باید در بافتار ) context) رفتار او را مشاهده کنی تا بتوانی تشخیص دهی.
او منظورم آقای شادرو است. سال هاست که روی تپه قلعه خان و در شمال شرق تپه ساکن است. خودش نمی داند از کی ولی نباید قبل از هفت سالگی اش باشد. روایت می کند هنگامی که روی تپه ساخت و ساز می کرده شورای آن زمان(منظور شورای روستا است) گزارش کرده مسئول میراث فرهنگی یا اداره ای که این کارها را می کرده، بازدید کرده و پس از بازدید به شورا تشّر زده که او خانۀ خشتی ساخته و اشکالی ندارد! بازهم در انتهای جملاتش مانند همه جمله های دیگر، می خندد. او ساکن نه، بالاترین لایۀ تپه قلعه خان است یکی از شاخص های بافتاری زنده. اما تلاش ما برای طبقه بندی اش تا کنون به مشکل خورده است. نام بافتاری که او باشد چیست؟ پیگیری از طریق نام فرزندانش نشان داد که فرزندانش نه "میرزایی" هستند و نه "شاد رو" بلکه به نام خانوادگی مادرشان " غلامی" خوانده شده اند. خودش با خندۀ انتهای جمله، این روایت را ارائه کرد. گاهنگاری نسبی پیشنهادی برای او اواخر قاجار، پهلوی و اوایل انقلاب اسلامی است. نمی توان او را به دوره خاصی از این سه دوره منسوب کرد. نمی دانم بافتاری که او شاخص و معرف آن است را تاریخی بدانم یا پیش از تاریخی! اما می دانم پزشکی که "هم افق" او بوده در دوره تاریخی بسر می برده و مشاهده گر تیزبینی بوده است که در گفتگویی چند دقیقه ای او را "شادرو" خوانده و سپس، همین نام را برایش روی نسخه نوشته و امروزه او خودش را به همین نام می خواند.
تا لایه ای دیگر و طرح مشکلات و مسائلش؛ هرچند در بافتار زنده و با عاملان و فاعلان زنده و با روش مصاحبه هایی که ته هر جمله اش به خنده ای شادرویانه ختم می شود. نه به اخم و تخمی تلخک رویانه.
عمران گاراژیان

بازدید استاندار خراسان شمالی و هیأت همراه از قلعه خان

روز سه شنبه مورخ 27/5/88 طبق برنامه از پیش تعیین شده جناب آقاي مهندس جهانبخش استاندار محترم استان خراسان شمالي با هيأت همراه بازديدي از محوطه باستاني قلعه خان انجام دادند. آقاي دكتر عمران گاراژيان سرپرست و رئيس هيأت كاوش هاي باستان شناسي محوطه قلعه خان در اين بازديد كه حدود 40 دقيقه به طول انجاميد، توضيحاتي در مورد اهميت محوطه و فرايند پژوهش هاي صورت گرفته در آن ارائه داد. دكتر گاراژيان در بيان اهميت اين محوطه اظهار داشت كه قلعه خان به لحاظ توالي گاهنگاري، يكي از محوطه هاي مهم بين آسياي مركزي و آسياي صغير در نيمه شمالي خاور نزديك و داراي توالي فرهنگي طولاني مدت از دوره نوسنگي تا اواخر دوره قاجار (حدود 6000پيش از ميلاد تا حدود 60 پيش از زمان معاصر) است .در ادامه اين بازديد آقاي مهندس جهانبخش و هيأت همراه با وضعیت كاوش هاي باستان شناسي صورت گرفته(لايه نگاري در سال 1385) و فعالیت های جاری (تعيين عرصه و پيشنهاد حريم) در محوطه قلعه خان آشنا شدند.
علي رغم اين كه اين بازديد باعث ایجاد وقفه ای چند ساعته در فعاليت های هیأت شد، دست آوردهاي ارزشمندي داشت. از جمله نتایج این مي توان به موافقت مهندس جهانبخش برای پرداخت 50 درصد هزينه ايجاد پوشش براي حفاظت فيزيكي از عرصه اثر اشاره كرد. علاوه بر این با پرداخت هزينه انتشار گزارش پژوهش هاي صورت گرفته در محوطه باستاني قلعه خان نیز موافقت صورت گرفت. اميد است اين موارد جامه عمل پوشد.
مسعود رحمتی
سالومه پورحسینی